رادیکال آزاد

رادیکال آزاد

ختم کلام فلسفه بافی مکن حکیم!
اهلی نکرده منطق اهل زمانه ام

وحشی ترم از آنکه گذارد به اسم نظم
عقل معاش زیر بغل هندوانه ام

منت خدای را که تهیدست نیستم
دست پُریست مانده ز غم زیر چانه ام...

عکس: رادیکال آزاد اتم اکسیژن

۲ مطلب با موضوع «دانشگاه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مشتق

حدود یک سال و چند ماه قبل در همین وبلاگ نوشتم: «من برای محاسبه «مشتق تابع (Y=2cos²(π/6—π/4 هنگامی که X=π/6 باشد.» آفریده نشدم.» بعد از یک سال امروز مبحث مشتق در کلاس ریاضیات پیش دانشگاهی برای ما در رشته اقتصاد تدریس شد. در این فاصله یکساله اتفاقات عجیبی برای من رخ‌داد که من بعد از این مدت دوباره به مشتق رسیدم. مسیری که امروز مرا به مشتق رسانده برخلاف مسیر قبلی انتخاب خودم است و این شاید مهمترین دستاوردی باشد که در یک سال اخیر بدست آورده‌‌ام. حتی اگر کل پروسه تغییر رشته من و رنج هایی بخاطر آن تحمل کردم بی‌فایده بوده همین یک دستاورد کافیست که من از انتخاب خودم راضی باشم. از هیچ کاری در زندگی‌ام به اندازه تغییر رشته ام احساس رضایت ندارم چون اگر تغییر رشته نمی‌دادم اصلاً به اقتصاد علاقه‌مند نمیشدم. به امید اینکه خودمان مشتق خودمان را انتخاب کنیم.

  • علیرضا ار
  • ۰
  • ۰

این متن را مدتی قبل از اینکه برای ثبت نام رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی مراجعه کنم می‌نویسم. زمانی که از آزمون سمپاد قبول شده بودم عده‌ای را می‌دیدم که با شوق و ذوق وصف‌ناشدنی تصور می‌کردند ۶ سال دیگر در را در بهشت زندگی خواهند کرد و اساساً به‌خاطر همین وعده‌ها بوده که درس‌ خوانده بودند اما من بخاطر سابقه حضور برادرم در سمپاد می‌دانستم چیزی که در انتظار ماست نهایتاً چیز دندانگیری نخواهد بود و گذر زمان هم نشان داد که حق با من بود. هنگامی که می‌خواستم تغییر رشته بدهم هم چیزهایی درباره وضعیت محل تحصیل آینده‌ام نوشتم و همینجا منتشر کردم که طبق تجربه شخصیم اغلب آنها درست از آب درآمدند. حالا براساس چیزهایی که شنیدم و احساسی که دارم می‌خواهم پیش‌بینی هایی درباره آنچه در دانشگاه خواهم دید بنویسم تا بعدها ارزیابیشان کنم:


۱— آنچه خواهیم دید عبارت است از سکسیسم و بیسوادی. بیش از پنجاه درصد دانشجویان (بخصوص دخترها و کسانی که از رشته های غیر انسانی آمده‌اند) هدفی جز کسب شأن اجتماعی و کورکردن چشم فلان کس و بهمان کس یا تخلیه عقده‌های جنسی در دانشگاه ندارند و چون رتبه‌شان به پزشکی و حقوق و روانشناسی و مدیریت مالی یا رشته های تاپ مهندسی نرسیده راهی رشته‌های دیگر مثلاً اقتصاد شده‌اند. البته در تهران بودن دانشگاه هم نقش مهمی در ورود حضرات مستطاب به اقتصاد علامه طباطبایی دارد. به این ترتیب تصور می‌کنم همکلاسی های دوره دانشگاه صرفاً نسخه مدرن‌تر و البته مبتذل‌تر همکلاسی‌های سال آخر دبیرستان باشند نه چیزی بیشتر.


۲— ریاضی‌ها و تجربی‌ها به خاطر توانی‌شان در حل مسائل ریاضی به انسانی‌ها فخرفروشی خواهند کرد. اتفاقاً به همین دلیل هم ظرفیت ورودی اقتصاد از رشته انسانی را در تمام دانشگاه ها کاهش دادند و ورودی از ریاضی را افزایش. باید از همین الان به فکر تقویت پایه ریاضیم باشم تا در آینده به مشکل نخورم.
۳— در هر رشته‌ای طبیعتاً عده قلیلی اهل دانش باید حضور داشته‌باشند تا جور بیسوادی عده کثیری شبه‌دانشجو را بکشند. به شخصه سعی خواهم کرد یکی از اینها باشم و هرچه می‌توانم این افراد اقلیت را در دانشگاه پیدا کنم و بیاموزم و بیاموزانم. امیدوارم بین اساتید هم افراد اهل دانش واقعی را بتوانم پیدا کنم. هرچند تصور می‌کنم پیداکردن اساتید اهل علم به‌اندازه پیداکردن دانشجویان اهل علم سخت باشد.


۴— وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه به سویی می‌رود که دوگانه سیاسی برانداز-مدافع نظام در جامعه تقویت شود. در این شرایط شخصاً قائل به وجود هیچ دوگانه‌ای در جامعه و میان سیاستمداران نیستم و به معتقدم اعمال و سیاست‌های تک‌تک سیاستمداران و افراد را باید به صورت جزئی بررسی و نقد کرد. فعالیّت سیاسی دومین اولویت من در دانشگاه بعد از کسب دانش خواهد بود. در این مسیر اگر عضویت در تشکلی به فعالیّت های من کمکی بکند یقیناً از عضویّت در آن امتناع نمی‌کنم. در میان اساتید هم اگر کسی سابقه اجرایی داشته باشد قطعاً تیغ نقد من دربرابر این افراد برّان خواهد بود.

پ.ن: بخش‌هایی از متن که درباره خودم نوشته‌ام آرمان و آرزوهایی هستند که تمام سعیم را برای تحققشان به کار خواهم برد و از این منظر مقداری با پیش‌بینی هایی که درباره دیگران انجام داده‌ام متفاوت اند. به امید آنکه کامیاب باشم.

  • علیرضا ار